اغلب والدین می خواهند بدانند چگونه می توانند فرزندان خود را برابروابستگی به مصرف مواد ایمن نگه دارند؟ و با کوچکترین تغییرحالت روانی ورفتاری فرزندان نگران می شوند. دراین مقاله سعی کردیم راه حل موثر را به والدین معرفی کنیم که نیازمند پیگیری و برنامه ریزی دقیق از سوی والدین است، باشد که راهگشا باشد.
با شروع مصرف مواد مخدرغیرقانونی مثل حشیش و تریاک دردوران نوجوانی ریسک خطرمرگ زودرس در این گروه ایجاد می شود. روشهای متعددی برای پیشگیری و کاهش گرایش وجود دارند که اثر بخشی آنها مورد تردید و سوال قرار گرفته است. تحقیق حاضرروی سه گروه آزمایشی و یک گروه شاهد انجام شده که شامل دانش آموزان پایه دوم راهنمایی است. که در بررسی روشهای کاهش گرایش، گروه آموزشی مهارت های اجتماعی نسبت به سایرگروه ها منفی ترین نگرش وبیشترین آگاهی ازمضرات مواد غیرقانونی را داشته اند. که نشان می دهند، آموزش مهارت های اجتماعی دانش آموزان اثر بخشی بیشتری نسبت به سایرروش ها داشته است.
درقرن بیستم قاچاق مواد غیر قانونی مواد مخدر، داروهای روان گردان و اعتیاد به آنها به صورت یک بحران اجتماعی درآمده است. سالیانه بیش از26 میلیون مورد مرگ و میربه علت مصرف مواد غیرقانونی و مخدروجود دارد که تا چند سال آینده به بیش از40 میلیون مورد خواهد رسید که بیشترآن ها در کشورهای در حال توسعه خواهند بود. لذا با توجه به اینکه خطرات جدی وهشدارهای مکرروجود دارند، اما هم چنان شاهد گرایش جمعیت جوان ونوجوان به مواد مخدرهستیم.
دراین تحقیق سه روش مداخله ای :1: آموزش مهارت های اجتماعی 2: آموزش آگاهی 3: نصب پوسترویک گروه بدون آزمایش انتخاب شدند که تحقیق روی آنها صورت گرفت.
برنامه آموزش مهارت های اجتماعی براساس رویکرد نفوذ اجتماعی- افزایش شایستگی صورت گرفت که یادگیری برخی مهارت های لازم ومقابله موثربا تاثیرات اجتماعی موبوط به مصرف مواد غیرقانونی درچارچوب افزایش قدرت مقابله فرد می باشد که با هدف ارتقا بهداشت روانی و پیشگری اولیه ازآسیب های اجتماعی ازاعتیاد و سوء مصرف مواد و توانمند کردن افراد ازطریق افزایش وتمرین مهارت های انسانی فردی وبین فردی است. آموزش آگاهی نیز به صورت برگزاری کلاس های آموزشی درباره ی توصیف جامع و کامل عوارض کوتاه مدت ودرازمدت مواد غیرقانونی بود.
دربین افراد خانواده دانش آموزان نیزحدود 7 درصد مصرف موادغیرقانونی را داشتند که تعدادی شامل پدرخانواده وبرادر ومابقی ترکیبی ازافراد خانواده آنها بود. دراین تحقیق میان مصرف مواد غیرقانونی والدین و مصرف مواد فرزندان را بطه ای معنا داریافت شد.
همچنین سن شروع مصرف مواد دردانش آموزان بین سنین 10 تا 12 سالگی و بیشترین سنین مصرف بین سنین 13 تا 15 سالگی گزارش شد. که با توجه به نتایج بیشترین علل سوء مصرف مواد به ترتیب کنجکاوی، ناراحتی روانی، تعارف دیگران و مصرف تفننی ذکرشده وعمده مکان مصرف دانش آموزان خانه دوستان شان بوده است. که در این موارد تفاوتی میان دو گروه پسران ودختران وجود نداشت ولی شیوع مصرف مواد درمیان پسران بیشترازدختران است. پس با توجه به اینکه شیوع مصرف مواد درسنین بالاترافزایش می یابد، ضرورت انجام برنامه های پیشگیرانه که نوجوانان را قبل یا درطول دوره ی راهنمایی مورد هدف قرارمی دهند می توانند به پیشگیری ازسوء مصرف الکل وسایرمواد غیرقانونی کمک کند.
بندورا معتقد است، نوجوانان رفتارها وباورهای خود را درمورد رفتارهای بزهکارانه ازجمله مصرف مواد ازالگوها ی نقش خصوصا دوستان خود کسب می کنند. دراین دوره بچه ها بیشترتحت تاثیردوستان خود قراردارند و جدایی تدریجی آنها از خانواده به این معنی است که آنها بیشتروقت خود را با دوستان هم سن خود می گذرانند و بسیارتحت تاثیرونفوذ آنها قرارمی گیرند. 75درصد از سوء مصرف کنندگان مواد دارای والدین مصرف کننده هستند وهیچ کدام ازوالدین ازمصرف مواد توسط فرزندانشان اطلاع نداشتند.
شیوه های مدیریت خانواده، انضباط و مصرف مواد توسط والدین ازجمله عواملی است در گرایش به سوء مصرف مواد درنوجوانان تاثیردارد.
به عقیده بامرید (1995) دلبستگی ضعیف به خانواده، ناکامی نوجوانان دربرقراری ارتباط صمیمانه با والدین وفشارهای روانی موجود دردرون خانواده، وجود پدرآرام وسهل گیردرفرآیند فرزند پروری ونگرش مثبت اعضا خانواده نسبت به سوء مصرف مواد غیرقانونی علت گرایش به مصرف مواد دردوران نوجوانی می شود.
دو متغیرمهم که پیش بینی کننده مصرف مواد درنوجوانان محسوب می شود:1 تعداد افراد مصرف کنده درخانواده 2:میزان درگیری وسهم اودرفعالیت های مربوط به تهیه وخرید مواد مورد تامل و تاکید هستند.
مطالعات هاکینزوکاتالانو2001 نشان می دهد میان آغازسوء مصرف مواد و نگرش و اعتقادات ویژه درمورد مواد غیرقانونی رابطه معناداری وجود دارد. بنا به عقیده بابروا 2007 تصمیم نوجوان برای مصرف تحت تاثیرنگرش او درمورد آن است ومتغیرمهمی درمورد رفتارهای انحرافی او وشروع مصرف مواد است. نوع نگرش وارزش مثبتی که درمورد مواد مخدر و مصرف آن در ذهن اغلب افراد بویژه نوجوانان وجود دارد و حس مثبت مبنی براثرمند بودن آن می تواند درگرایش آنان به سوء مصرف مواد نقش مهمی را بازی کند.
بنابرنتایج تحقیق حاضرآموزش مهارت های زندگی تاثیرمثبت ومهمی درتغییرنگرش نوجوانان دراین زمینه ایفا کرده است.
هدف این رویکرد پیشگیری، آموزش وافزایش کارکردهای درون فردی و بین فردی برای اداره وحل سازنده ترمشکلات زندگی بوده ودراین راستا هم به آموزش مهارت های عمومی و نیزمهارت های مربوط به سوء مصرف مواد می پردازد. آموزش مهارت های زندگی با هدف ایجاد تسهیل دریادگیری مهارت های لازم و با هدف مقابله موثر با تاثیرات اجتماعی مربوط به مصرف مواد والکل برای افزایش قدرت مقابله فردی طراحی شده است. محتوای برنامه آموزشی مهارت های زندگی رویکرد مبتنی برمدرسه است که به منظورپیشگیری ازسوء مصرف الکل و مواد غیرقانونی بین نوجوانان طراحی شده است. باید توجه داشته باشید که عوامل گوناگونی درگرایش دانش آموزان و نوجوانان به مصرف مواد مخدروالکل وجود دارد که نیازمند یک نگاه دقیق وبرنامه ریزی همه جانبه درخانه و مدرسه وی می باشد. ودرکنارآن آموزش های انواع مهارت های اجتماعی تاثیرمثبت فراوانی درپیشگیری ایفا خواهد کرد.