تصور کنید اولین روز کاری هفته سر کار می روید و متوجه می شوید که رییس جدیدتان دستور داده است هر کسی که دوست دارد شغل خود را از دست ندهد باید آهر هفته را کار کند و این همزمان با روزی است که تیم پسرتان در مسابقات جام شرکت دارد و او توپ زن است. شما مدتی است که برای چنین روزی لحظه شماری می کردید وپسرتان فکر می کند شما حتما شرکت خواهید کرد و تنها چیزی که درموردش صحبت می کند همین موضوع است، اما شما جرات ندارید که به او بگویید ممکن است نتوانید برای تماشا بازی بروید وحس می کنید از درون در حال از هم پاشیدن هستید و احساس می کنید کنترل کامل را ازدست داده اید. آن هم به دلیل تاثیر مخرب تعارض در سیستم خودتان است. شدیدا می خواهید که کاری انجام دهید، اما چه کاری؟ هیچ رفتاری نیست که شما را همزمان در دو محل قرار دهد. پس شما از آن جا که سعی دارید اثرات ناشی از نرفتن به یازی را کاهش دهید کل هفته را افسرده می شوید.

توجه کنید: در این مثال و بسیاری از تعارضات جدی، نشات گرفته از تلاش و کوشش ما یزای کنترل افرادی است که کنترل ما را نمی پذیرند.، زیرا آن چه ما می خواهیم آن ها را خشنود نمی سازد.

به خاطر بسپارید: تا زمانی که سیستم های رفتاری خود را پیش می بریم هیچ گاه از تولید رفتار دست برنمی داریم و هنگامی که در حالت تعارض هستیم صرف نظر از کاری که انجام می دهیم همیشه میان آنچه داریم و آن چه می خواهیم تفاوتی وجود خواهد داشت. از جایی که سیستم رفتاری سعی دارد این تفاوت را کاهش دهد، به تلاش برای رسیدن به رفتاری ارضاء کننده ادامه خواهد داد. این سیستم توانایی درک غیر ممکن بودن کاری را ندارد. به این دلیل زمانیکه دچار تعارض هستیم هر چقدر هم درک کنیم کاری از دستمان ساخته نیست میل مداومی برای رفتار کردن حس خواهیم کرد. سیستم رفتاری هم چنان ناامیدانه به دنبال رفتار رضایت بخشی می گردد، خلاق و خلاق تر می گردد. تعارضات جزء متداول ترین دلایل رنج های شدید و طولانی مدت هستند، زیرا درهیچ شرایط دیگری تا این میزان که به تعارض واقعی دچارمی شویم، کنترل زندگی را از دست نمی دهیم. در چنین موقعیت های شایع که بهتر است آن ها را تعارضات کاذب بدانیم، همیشه رفتار واحدی وجود دارد که تعارض را برطرف خواهد کرد. اما این درواقع همان رفتاری است که شخصی که از تعارض شاکی است هیچ علاقه ای به انجام آن ندارد. برای مثال: گرت می خواهد به سایز ده برسد، اما او هیچ گاه نمی خواهد میز شام را  گرسنه ترک کند. او می خواهد صبحانه نخورد و ناهار به مقدار کمی بخورد، اما شب هنگام پس از کار سخت روزانه غذای کاملی می خواهد و می خورد. او سی پوند سنگین تر از وزن دلخواهش است و همیشه از این تعارض شکایت دارد. او براین باور است که بین دو خواسته اش در تعارض گیر افتاده است، در صورتی که با کمی تلاش به هر دو می تواند برسد. این تعارض کاذب است، زیرا اگر فرد بخواهد میتواند راهی مناسب برای خود بیابد فقط کافی است که منفعل نباشد و تلاش کند. در تعارض کاذب قطعا انتخابی وجود دارد که کار سختی را طلب می کند و فردی که دچار تعارض شده است نمی خواهد با آن رو به رو شود. ساده نیست تمام وقت کار کنید و به دانشگاه هم بروید، اما میلیون ها نفر چنین کاری را انجام می دهند. پایبندی به ازدواج بدون عشق، برای امنیت بچه ها یا چون آن ها به پدر و مادر نیاز دارند یا مشابه این، تعارض کاذب شایع دیگری است. اما اگر مایلید کار سختی را برای ایجاد تغییر نیازمند به آن هستید، انجام دهید تقریبا همیشه راهی وجود دارد.

از آن جایی که اغلب ما تفاوت میان تعارض حقیقی و تعارض کاذب را نمی دانیم، با هر دوی این موقعیت ها به صورت ناشایستی برخورد می کنیم. کاری که ما انجام می دهیم دقیقا برعکس کاری است که موثر است؛ ما با تعارضات به گونه ای برخورد می کنیم که کار سخت آن ها را حل خواهد کرد (که نمی کند) و با تعارضات کاذب طوری برخورد می کنیم که انگار راهی وجود ندارد. در حالی که همیشه راهی است.آنچه تعارض حقیقی را مصیبت بار می سازد نه تنها این حقیقت است که راه حلی برای آن نمی توان یافت، بلکه مهلتی نیز برای یافتن راه حل وجود ندارد.

جهان هیچ گاه نخواهد ایستاد، چیزهایی اتفاق می افتد که هیچ کس قادر به پیش بینی آن ها نیست و تعارض توازن خود را از دست می دهد. هیچ گاه نباید ما ارزش منفعل بودن به طور موثر را درشرایط  تعارض دست کم بگیریم.

از آن جا که صبر کردن بسیار مشکل است و میل مفرط برای حرکت بسیاراست، راه مناسب برای قابل تحمل کردن این صبر این است که سعی کنید تا جایی که برایتان امکان دارد در محیطی خالی از تعارض انرژی خود را صرف کنید. فعالیت هایی را انجام دهید که فکرمی کنید شما را به سمت ارضاء کننده ای می برد، با تعارضتان در ارتباط نیست و کنترل بیشتری به زندگی تان خواهد بخشید و هرچه بیشتر کنترل اوضاع را به دست بگیرید، حتی اگر این تعارض مدتی طولانی زمان ببرد دیگر دچارازهم گسیختگی نخواهید شد. اگردیدید میل مفرط برای انجام کاری فعالانه به اندازه ای زیاد است که برایتان غیر ممکن است که کاری انجام ندهید، اجازه دهید تا گذشت زمان به نفع شما کار کند تا علیه شما، به خود بگویید که یکی از دو راه را برای مدت مشخصی انتخاب می کنم تا بعد ببینم چه پیش خواهد آمد. این مسئله عنصری از کنترل را دراختیار شما قرارمی دهد که درحین صبر کردن نخواهید داشت.

تعارض حقیقی یا کاذب؟

چگونه باید بفهمیم تعارض ما حقیقی است یا کاذب؟ فهمیدنش خیلی سخت نیست، برای این کار به دو تصویر متناقض نگاه کنید و سعی کنید که بفهمید آیا رفتار واحدی وجود دارد حتی رفتارهای سخت، که هر دوی آن ها را ارضاء کند. اگر زمان بگذارید و بررسی صادقانه انجام دهید متوجه می شوید که چنین رفتاری وجود ندارد. پس شما دچار تعارض حقیقی هستید و به جای آن که از هم گسیختگی خود را انتخاب کنید، استراتژی انتظار منفعل را در پیش بگیرید. اما اگر دچار تعارض کاذب هستید، با این واقعیت روبه رو شوید که آن چه می خواهید تنها با کار سخت دست یافتنی است پس شروع به کار کنید. آرزو کردن و شکایت کردن هر دو جزء کم اثر ترین رفتارهای ما هستند.

اگر خود را با انتخاب درد و ناتوانی بی حرکت کنیم کمکی به خود و کسانی که دریک تعارض درگیر هستند نخواهیم کرد.

منبع: زمام زندگی خود را در دست بگیر

دکتر ویلیام گلسر

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up