قابلیت ها ازجمله راستی ودرستی،دلیری،ایتکارونوآوری ومهربانی واستعدادهایی مثل درک عالی زیروبمی صدا،ریبایی ظاهریکی نیستند.اینها هردوموضوعات مطرح شده درروان شناسی مثبت گراهستند که شباهت ها وتفاوت هایی را باهم دارند،یکی ازتفاوت های آشکارآنها این موضوع است که،قابلیت ها خصیصه ها وویژگی های اخلاقی هستند درحالی که استعدادها ماهیت اخلاقی ندارند.استعدادها به اندازه قابلیت ها ایجاد کردنی نیستند،دلیری،ابتکار،انعطاف ومهربانی حتی برروی پایه های سست وضعیف هم قابل ایجاد هستند وبا تمرین کافی،پشتکار،آموزش مناسب وتعهد می توانند ریشه دوانده وشکوفا شوند.استعدادها بیشترذاتی هستند دراغلب موارد شما یا یک استعداد دارید یا ندارید اگرشما شم بالای درک زیروبمی صدا یا با شش های مناسب برای تبدیل شدن به یک دونده استقامت متولد نشوید متاسفانه محدودیت هایی جدی درزمینه میزان توانایی شما برای دست یافتن به این ویژگی ها وجود خواهد داشت.اما این ها درمورد عشق به یادگیری، دوراندیشی،فروتنی یا خوش بینی صدق نمی کنند.وقتی شما این توانایی ها وقابلیت ها را پیدا می کنید به نظرمی رسد که واقعا اصل آن را به دست آورده اید.استعدادها برخلاف قابلیت هاخودکارهستند درحالی که قابلیت ها معمولاارادی ترهستند وبه خود شما بستگی دارند.مثلاعلی بسیارباهوش بود ولی هوش خود را به هدرداد یک سخن با معناست، زیرااودراعمال اراده کوتاهی کرده است،اما درداشتن هوش بالاانتخابی نداشته است ولی با انجام انتخاب های بد درمورد بسط دادن ذهن وزمان ومکان دربکارگیری هوش خود آن را هدرداده است.اماهدر دادن مهربانی به نظربا معناست زیرا شما نمی توانید یک قابلیت راهدربدهید،زیرا آنها به انتخاب های شما بستگی دارند اما داشتن یک استعداد را نمی توانید انتخاب کنید.
برای یک شخص با فضیلت بودن،نشان دادن ارادی تمام یا حداکثرشش فضیلت همه جا حاضرزیراست:خرد،شجاعت،رافت،عدالت،میانه روی و تعالی که راه های مجزا و متعددی برای رسیدن به هرکدام ازاین شش فضیلت وجود دارد.فضیلت عدالت ازطریق حسن شهروندی انصاف ووفاداری وکارتیمی یا رهبری انسانی نشان می دهد.سلیگمن این ها راقابلیت می داند وآنها برخلاف فضیلت های انتزاعی هرکدام قابل اندازه گیری واکتسابی هستند.