عملکرد تربیتی خانواده ازموضوعات مهم وحساس است که بازندگی مردم وسرنوشت آنان ارتباط تنگاتنگی دارد وهرگزنمی تواند به عنوان مسئله ای ثانویه قرارگیرد.چراکه هسته تشکیل جامعه،خانواده است. ماهیت وفضای روانی خانواده که شامل روابط عاطفی والدین با فرزندان،فرزندان با یکدیگرو والدین با یکدیگراست.می تواند درایجاد سازگاری،سلامت روانی،رشد مهارت های اجتماعی،موفقیت تحصیلی وشغلی فرزندان نقش تسهیل کننده یا بازدارنده ای داشته باشد.شیوه های تربیتی والدین نقش مهمی دررشد ونموروانی اجتماعی نوجوانان،ارتباطات خانوادگی،موفقیت های تحصیلی،توانایی تصمیم گیری واعتماد به نفس آنان ایفا می کند.بنابراین شیوه های فرزندپروری عامل تعیین کننده واثرگذاری هستند که نقش مهمی درآسیب شناسی روانی ورشد کودکان بازی می کنند.والدین با بکارگیری این سبک ها وبا انتقال ارزش های اخلاقی،اجتماعی ونگرش ها نقش تعیین کننده ای دررشد وشخصیت فرزندان ایفا می کنند وآن ها را برای زندگی پرفرازونشیب مهیا می سازند.با توجه به یافته های تجربی رابطه تنگاتنگی بین شیوه های فرزندپروری والدین وتحول بهنجاریا نابهنجارکودکان ازجمله بلوغ اجتماعی نوجوانان،سلامت روحی وروانی،هویت وطبقه اجتماعی،ارزش های اجتماعی،خصوصیات رفتاراجتماعی شدن وسبک های مقابله وجود دارد.فرزند پروری فعالیت پیچیده ای است که شامل روش ها ورفتارهای ویژه ای است که به صورت مجزا یا درتعامل با یکدیگرروی رشد کودک تاثیرمی گذارد.درواقع پایه واساس شیوه فرزند پروری حاکی ازتلاش های والدین برای کنترل واجتماعی کردن کودکان است.
پژوهش های محققان:
بامریند درمطالعات خود سه ویژگی را آشکارمی سازد که روش موثررا ازروش های نه چندان موثرفرزند پروری جدا می سازد،این سه ویژگی عبارتند از:پذیرش روابط نزدیک،کنترل واستقلال دادن.اوازتعامل این ویژگی ها سه سبک فرزند پروری را بنیان نهاده است.سبک والدگری مقتدرانه، سبک والدگری مستبدانه وسبک والدگری سهل گیرانه
شیوه های فرزندپروری والدین تحت تاثیرعوامل مختلفی قراردارد،اولین مورد مذهبی بودن ودینداری والدین است.یونگ معتقد است اعتقاد وآیین های مذهبی ازلحاظ بهداشت روانی اهمیت خاصی دارند.مذهبی بودن والدین نظام عملی مبتنی براعتقادات درقلمروفردی واجتماعی است که بدون شک درسبک های فرزند پروری آن ها تاثیرمی گذارد چرا که فرزندان ازوالدین الگومی گیرند ورعایت اصول دینی می تواند نگاه کودکان را به زندگی ومسائل مذهبی تغییردهد.زیرا کودک بیشتروقت خود را درخانواده سپری می کند وپیوسته رفتارهای آنها را مشاهده وازآنها تقلید وپیروی می کند.میزان مذهبی بودن افراد به آموزش های دوران کودکی،مدارس،تحول شناختی،نیازهای روان شناختی،نوع فرزند پروری وچرخه ی زندگی خانواده وابسته است.طبق پژوهشهای انجام شده سال 2012 درمورد نوجوانان یازده تا شانزده سال صورت گرفت نشان می دهد که باورها واعتقادات والدین مذهبی برنوجوانان وشیوه ی زندگی وتربیتی آنها تاثیرگذاراست، دین بخش جدای ناپذیری اززندگی والدین وفرزندان است وجدا کردن این اززندگی روزانه فرزندان دشواراست.
رسانه ها هم می توانند به سبک های فرزند پروری والدین وچالش های درون خانواده موثرواقع شوند.درواقع رسانه ها می توانند به صورت پنهان قالب های خاص فرهنگی را درذهن فرد ایجاد کنند واین قالب ها درروابط موجود درخانواده وفرزندان تاثیرمی گذارند.اگرچه رسانه ها شمشیردولبه هستند دربرخی موارد باعث افزایش سطح آگاهی واطلاعات خانواده شده ودرمواردی هم خود عامل ایجاد ناهنجاری درسطح خانواده بوده اند.کارلسون معتقد است که رسانه دروازه ای است که ازطریق آن فرهنگ جامعه به افراد منتقل می شود.
عامل دیگری که برسبک های فرزند پروری والدین تاثیرمی گذارد،اقتصاد و درآمد خانواده است.کسب درآمد بیشتروهمچنین آگاه بودن به چگونگی مصرف درآمد به مدیریت خانواده بستگی دارد.همچنین انتخاب شیوه های بهتردراقتصادخانواده وکاهش نیازاعضای آن نشان دهنده ی تدبیروهنرمدیریت سرپرست خانواده است.بسیاری ازمشکلات خانواده ها مانندجدایی همسران،ناسازگاری درخانواده ها،تربیت فرزندان،وضعیت تحصیلی خوب،انحرافات وکج روی فرزندان ریشه درمشکلات اقتصادی خانواده دارد.وضعیت اقتصادی وتوانایی درآمد زایی خانواده همواره درمباحث فرزند پروری مورد توجه وبررسی قرارگرفته است.درپژوهش (کوپر)که درزمینه فقرخانواده ومیزان مشارکت والدین درامورمدرسه وتربیتی صورت گرفته است، نشان می دهد که مشکلات اقتصادی به خصوص فقردرزندگی خانواده وفرزندان تاثیرمنفی به جا گذاشته است چراکه تجربه کردن فقربسیارناراحت کننده وتلخ است ودرسلامت روحی وروانی وروابط اجتماعی تاثیرمنفی به جا گذاشته است چرا که تجربه کردن فقربسیارناراحت کننده وتلخ است ودرسلامت روحی وروانی وروابط اجتماعی تاثیرمنفی به جای می گذارد وآنها همیشه دراسترس وافسردگی به سرمی برند.با توجه به نتایج پژوهش نشان می دهد که باورهاواعتقادات آنها درروش های تربیتی فرزندانشان تاثیرمی گذارد ومذهبی بودن والدین دربردارنده زمینه ها وعوامل تاثیرگذاراست.شباهت میان شرکت کنندگان درسه سبک مقتدرانه،مستبدانه وسهل گیرانه به دینی شدن فرزندان،پوشش وعفاف والگوگیری ازوالدین مربوط است.
نتایج به گونه ای است که والدین سبک مقتدرانه ومستبدانه برای خانواده اهمیت بیشتری قائل اند ولی والدین سبک سهل گیرانه دیگرعوامل را دراولویت قرارمی دهند وبرای خانواده ارزش کمتری قائل اند.شرکت کنندگان سبک مقتدرانه بیشترین امتیازراکسب کرده اند.نتایج نشان می دهند که شرکت کنندگان سبک مقتدرانه بیشترتحت تاثیراعتقادات وباورهای دینی خود درتربیت
فرزندان قراردارند ووالدینی که ازاعتقادات وباورهای دینی قوی تری برخوردارند درتربیت فرزندان خود بیشترازسبک مقتدرانه بهره می گیرند.درسبک مقتدرانه والدین بیشترتحت تاثیر
اعتقادات وباورهای دینی خودشان قراردارند.طبق پژوهشها خانواده وفضای فرهنگی آن موثرترین عامل انتقال فرهنگ ورکن بنیادی جامعه است که پیوسته درحال تاثیرپذیری وتاثیرگذاری دوسویه ازفرهنگ وعوامل اجتماعی است.انسان درخانواده به هویت وشخصیت دست پیدا می کند ودرخانواده سالم است که افراد به تکامل معنوی واخلاقی می رسند.
شرایط اقتصادی خانواده نیزدرتعیین سیرفرزندپروری والدین تاثیردارد که شامل اقتصاد خانواده ومدیریت کردن آن توسط والدین است اشاره می کند.اگروالدین آگاهی وشناخت لازم درخصوص سبک ها وعوامل موثردرآن ها داشته باشند ودررفتاربا فرزندان خوداین آگاهی رامنعکس کنند،قطعا درتربیت فرزندان خود موفق ترخواهند بود.طبق نتایج تحقیقات مناسب ترین شیوه والدین همان شیوه قاطع واطمینان بخش است.چون شیوه مستبدانه وسهل گیرانه درنتایج تربیت آن ها تاثیرمنفی می گذارد وباعث انحراف وکج روی هدف های تربیتی می شود.وهیچ کدام مناسب فرزندانشان نیست،درحالیکه درسبک مقتدرانه فرزندان متناسب با موقعیت وامکانات خود حق دخالت دراداره خانه واظهارنظردرباره مسائل را دارند. دراین شیوه والدین و
فرزندان به درک متقابلی ازیکدیگرمی رسند ومیان انها ارتباط متقابل ودوجانبه برقرارمی شود درغیراین صورت باید خود را برای مواجهه با عواقب منفی ومخرب آن آماده سازند.
منبع: بررسی عوامل موثردرشکل گیری سبک های فرزندپروری شهرستان اندیمشک
نویسندگان: خانم جمیله علم الهدی وخانم مهوش میری