اعتیاد در زنان

رابطۀ اعتیاد با جامعه یک رابطه دوسویه است، آسیبهای اجتماعی همچون »فقر، طالق، نارضایتی از زندگی، نبود نشاط اجتماعی« بسترساز رشد اعتیاد در جامعه هستند و در یک تسلسل بیپایان اعتیاد میتواند آسیبهای ذکر شده را بهوجود آورد. زنان جزو نخستین قربانیان بسیاری از آسیبها و انحرافات اجتماعیاند و اعتیاد یکی از مهمترین آسیبهایی است که در دهههای اخیر تعداد بیشتری از زنان جامعه را درگیر کرده است. آمار دقیقی از میزان جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد، اما براساس اعالم برخی مسئوالن حوزۀ اجتماعی، »۱۰ درصد« از معتادان کشور را زنان تشکیل میدهند. وزارت بهداشت هم از اعتیاد یک زن معتاد بهازای هشت مرد معتاد گزارش میدهد. اعتیاد به مصرف موادمخدر، آسیبها و زیانهای عمدهای برای سالمتی فرد و جامعه دارد. در تصور اکثر افراد جامعه، اعتیاد به موادمخدر و سوءمصرف مواد، پدیدهای بیشتر مردانه است؛ بهعبارتی اعتقاد بر این است که زنان بسیار کمتر از مردان به اعتیاد روی میآورند، درحالیکه آسیب اجتماعی پناه بردن بانوان به اعتیاد بسیار مخربتر از اعتیاد مردان است و عواقب اعتیاد در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی بر ً زنان تأثیر بیشتری دارد. زنان معتاد به موادمخدر ممکن است اساسا فرایندی متفاوت از مردان داشته باشند. درک این موضوع مهم است، زیرا این اولین گام در انجام درمان است که در واقع تأثیر دارد. تغییرات هورمونی در اثر اعتیاد بر مغز زنان تأثیر میگذارد و درنهایت، موادی را تولید میکند که میتواند آنها را از بین ببرد. 1 و همکاران، 2019 .)آمارها همچنین حاکی از کاهش سن اعتیاد در بانوان و گرایش آنان به مواد مخدر )جانسون 2 که این وضعیت، تهدید بزرگی برای نظام خانواده بهشمار میرود و موجب بروز و روانگردان )صنعتی( است ناهنجاریهای بسیاری در جامعه میشود. تغییر الگویهای مصرف در چند سال اخیر، معتادان را به استفاده از مواد صنعتی و خطرناک کشانده است که حتی یک بار مصرف آن، اعتیاد بههمراه دارد و این موضوع جامعه زنان را نیز تهدید میکند؛ از سوی دیگر چندمصرفی و مصرف بیش از یک نوع ماده مخدر، وضعیت افراد مبتال به اعتیاد را بسیار پیچیدهتر کرده و درمان و ترک اعتیاد آنان را دشوار ساخته است. معضالت ناشی از موضوع اعتیاد و همچنین ابعاد گسترده تأثیرگذاری منفی آن از نظر فردی، اجتماعی و خانوادگی، ضرورت پرداختن به این آسیب اجتماعی را که خود زمینهساز و عامل بهوجود آمدن سایر آسیبها است، دو چندان میکند. اعتیاد زنان ً کامال وابسته به جریان کلی اعتیاد است و سیاستگذاری در حوزۀ اعتیاد زنان را نمیتوان مجزا دانست. مطالعات بسیاری دربارۀ اعتیاد، سوءمصرف مواد مخدر، ویژگیهای افراد وابسته به مواد و پدیدۀ وابستگی به مواد انجام 1. Johnson 2 .گزارشهای رسمی بیانگر این است که تعداد زنان معتاد بین سالهای ۸۶ تا ۹۲ ،۷۳ درصد افزایش داشته است و مسئولین ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز اعالم کردند که آمارها حاکی از وجود ۱۳۰ هزار زن معتاد در کشور است و زنانی که در اثر سوءمصرف مواد جان خود را از دست دادند، در سال 93 در مقایسه با سال 94 ،۱۵ درصد رشد داشته است و از سوی دیگر بیشترین زنان معتاد در ردۀ سنی ۲۰ تا ۳۶ سال هستند )وزارت تعاون، کار و امور رفاهی؛ دفتر امور آسیبهای اجتماعی، 1394.) www.SID.ir دوفصلنامه پژوهش های انتظامی- اجتماعی زنان و خانواده/ دوره هشتم، شماره اول- بهار و تابستان1399 26 SID of Archive شده است، اما بیشتر این پژوهشها نگاه ویژهای به زنان نداشتهاند و در موضوع اعتیاد زنان، مطالعات بیشتر در دهۀ نود انجام شده است. نکته قابل تأمل آنکه در اغلب تحقیقات داخلی، اعتیاد زنان از موضعی بیرونی و با تمرکز صرف بر فراوانی بروز آن بهواسطۀ عوامل فردی و اجتماعی مطالعه شده و تکثر معنایی این رفتار از منظر کنشگران آن بررسی نشده است؛ بدین لحاظ این مطالعه درصدد است نظام معنايي، ذهني و هنجاری اعتیاد را در نزد زنان معتاد واکاوی کند و علل رویآوری به اعتیاد، تجربۀ احساسی زنان از مصرف مواد، نوع روابط اجتماعی زنان وابسته به مواد و احساس این زنان دربارۀ اعتیاد را از نظر خود آنها مطالعه کند، پس سؤال اصلی مقاله این است که عوامل و پیامدهای مصرف مواد مخدر و روانگردان از نظر مصرفکنندگان آنها )زنان( چیست؟ ادبیات پژوهش)پیشینه و مبانی نظری( قادری، کریمی و نوری )1396 )در مطالعه سببشناسی اعتیاد زنان )مقایسه دیدگاههای مصرفکنندگان، متخصصان و مردم( دریافتند که زنان مصرفکننده، سهم عوامل ساختاری )فشار اجتماعی( را در گرایش به مصرف مواد، مهمتر از عوامل کنشی و ارادی )کسب قدرت و هویتیابی( ارزیابی کردهاند، درحالیکه زنان غیرمصرفکننده و بیشتر کارشناسان و متخصصان حوزۀ اعتیاد، بر عوامل کنشی و ارادی تأکید داشتهاند. حسینی، قاسمی و عابد سعیدی )1394 )در مطالعه کیفی خود دربارۀ تجربه مادری در زنان معتاد به پنج مفهوم کلی »نگرش مثبت به دارو و ترس از اثر دارو بر فرزند قبل از فرزنددار شدن، احساس یک مادر معتاد بودن، داشتن احساس و جرأت مواجهه با رنج، مادر ایدهآل بودن و بهبود احساس گناه، فیبریالسیون عاطفی و بازگشت به اعتیاد در صورت حمایت نکردن جامعه و خانواده« دست یافتند. ّی پیدایش و گسترش اعتیاد زنان، مشکالت روانی، اجتماعی و پزشکی صفری )1393 )نیز زمینههای کم ناشی از آن، موانع درمان اعتیاد در زنان و تفاوتهای جنسیتی در سوءمصرف مواد و درمان آن را بررسی کرد و بیان میدارد که زنان در روابط نزدیک و صمیمانه بیشتر از طریق همسر خویش به اعتیاد روی میآورند و همچنین نگرش اجتماعی دربارۀ ناپسند بودن اعتیاد زنان، مانع عمده در درمان آنها است. گروسی و محمدی دولتآباد )1390 )نیز در تبیین تجربۀ زیسته زنان وابسته به مواد مخدر از پدیدۀ ِم اصلی )مثلث خانواده، فرد، اجتماع، طیف احساسی شادمانی – پریشانی، ورود به روابط اعتیاد، به پنج زمینه و ت اجتماعی در هم شکسته، ناتوانی در برابر اِعمال فشار جامعه و نبود توانمندی در زنان برای رویارویی با شرایط زندگی( دست یافتند. حسینی )۱۳۸۹ )در پژوهشی با بررسی »رابطۀ هیجانخواهی با نگرش به مصرف مواد مخدر در دانشآموزان« نشان داد که بین هیجانخواهی و نگرش به مصرف مواد مخدر در هر دو جنس، رابطه وجود دارد و با افزایش هیجانخواهی، نگرش افراد به مصرف مواد مخدر بیشتر میشود. www.SID.ir سهیال صادقی فسایی و زینب جهاندار / واکاوی علل و پیامدهای اعتیاد زنان 27 SID of Archive خادمیان و قناعتیان )1387 )در پژوهش خود نشان میدهند که ازهمگسستگی خانواده زن و شوهری، ازهمگسستگی خانواده پدر و مادری، نابسامانی خانواده زن و شوهری، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، در دسترس بودن مواد مخدر و اعتیاد اعضای خانواده از عوامل مؤثر بر اعتیاد زنان به مواد مخدر بوده است. رحمتی، زراعت حرفه و حسینی )2019 )مطالعهای کیفی با عنوان »موانع ترک اعتیاد در زنان ایرانی: مطالعۀ کیفی« با حضور 20 زن معتاد در شهر کرمان انجام دادند. آنها در تحلیل یافتههای خود آوردهاند که برای تسهیل فرایند ترک اعتیاد برای زنان عواملی همچون خانواده، جامعه، دوستان، همسر، محیط زندگی، شغل و تعامالت روزانه باید در نظر گرفته شود، عالوه بر این، انگیزه زنان باید بیشتر درک شود. سوارز و بیرما )۲۰۱۸ )تحقیقی کیفی انجام دادند با عنوان »چالشها و منابع در دسترس برای مادران معتاد در فرایند بازپروری« و در آن سعی کردند مادران معتادی را که بچهدار میشوند، بررسی کرده و مسائل مرتبط به فرزندآوری را در آنها مطالعه کنند. بنا به یافتههای این محققین، مادران معتاد اغلب، انتظاراتی غیرواقعبینانه از فرزندانشان و همچنین سوءتفاهمهایی در خصوص خط سیر خطرناک برای سالمتی خود و فرزندشان داشتند. همچنین هیچکدام از مادران، الگویی برای مراقبت نداشتند و اغلب آنها از فقدان پرورش مناسب در تجربیات خودشان بهعنوان یک دختر سخن میگفتند. آنها، مقولههایی را که در این مطالعه به آن دست یافتند به این شرح گزارش کردهاند: عشق عمیق به فرزند بهعنوان انگیزهای برای هشیاری، تفاوت تجربۀ مادری فرد معتاد با تجربۀ مادری مادر خود. 1( 2017 )در مطالعۀ خود در مکزیکوسیتی به بررسی ارتباط اعتیاد با تبعیض و اَنگ رئوس، ارتگا و مورا پرداختند. براساس پژوهش آنها، آثار اجتماعی اعتیاد بسیار بیشتر از آثار روانی و شرایط روانشناختی مثل افسردگی و اضطراب است و منجر به طرد معتادین و ممانعت آنها از پیگیری و دریافت درمان میشود. مطالعۀ آنها از طریق مصاحبۀ عمیق با 35 معتاد و اعضای خانوادۀ آنها انجام شده است. با استفاده از نرمافزار تحلیل تماتیک، مضامین مرتبط با اَنگ و تبعیض از اظهارات پاسخگویان مشخص شدهاند )مواردی مثل قضاوت، تمسخر، اظهارات نامناسب، مراقبت شدید، و نگاههای خشن(. روایتها بیانگر شرایط مختلف نابرابری اجتماعی و جنسیتی، و نیز تجربۀ خشونت و آزار هستند که اشاره به ساختار تبعیضآمیزی دارد که دربارۀ اعتیاد وجود دارد و موانعی را برای درمان ایجاد میکند. 2( ۲۰۱۵ )در بررسی خود دربارۀ 21 جوان معتاد به الکل و مواد مخدر به این نتیجه دست یافت که چویت والدین مسئلۀ اعتیاد فرزندان خود را فرایندی در نظر میگیرند که الیههای متعدد و مسیری غیرخطی دارد. والدین از دو طریق مشاهدۀ مستقیم شواهد و یا غیرمستقیم )آثار رفتاری یا شواهد بیمارستانی و …( پی به 1. Mora-Ríos J, Ortega-Ortega M, Medina-Mora ME 2. Choate www.SID.ir دوفصلنامه پژوهش های انتظامی- اجتماعی زنان و خانواده/ دوره هشتم، شماره اول- بهار و تابستان1399 28 SID of Archive اعتیاد فرزندان خود میبرند. نتایج نشان داد در مواردی که شواهد غیرمستقیم وجود دارد، والدین سریعتر عمل میکنند. والدین بیان کرده بودند که ارتباطات جوانان با همساالنشان تغییر یافته بود و افراد اثرگذار جدیدی جایگزین آنها شده بودند؛ کسانی که برخی از والدین حتی آنها را نمیشناختند. بر این اساس مدیریت »شخص« جدید بسیار دشوار شده بود. 1 و همکارانش )2014 )در مطالعۀ کیفی دربارۀ 29 زن سیاهپوست معتاد نشان دادند، تعصب و اَنگ جونز قدرتمندترین موانع برای درمان اعتیاد هستند. آنها در تحلیل یافتههای خود به چهار مقوله دست یافتند که عبارتاند از: اَنگ و تعصب، رویکردهای ناسازگار مصرفکننده و فراهمکنندۀ خدمات و درمان در مورد سالمتی و بیماری، بیاعتمادی مصرفکننده به فراهمکنندگان خدمات و روشهای درمان، سالمتی کامل )سالمتی روح و جسم با هم(. )۲۰۱۰ )مطالعهای کیفی و با مصاحبهای نیمهساختاریافته در ایرلند در خصوص نگاه افراد متخصص 2 لین به مادران معتاد انجام داد. وی به بررسی والدگری و فرزندپروری این زنان پرداخت و بر فرایند اَنگزنی به زنان معتاد در جامعۀ ایرلند اشاره کرد. از نظر وی، افراد متخصص نگرشهایی مبهم در خصوص این نوع مادران داشتند و توافقی عام در میان این متخصصین وجود داشت که مادری و اعتیاد با هم قابل جمع نیست. در کار کیفی آنچه اهمیت مییابد دیدگاه سوژه و درک و تصور سوژه از دنیای اجتماعی است که در آن زندگی میکند، لذا تحقیق کیفی بر نظریۀ خاصی تأکید نمیکند و درگیر کاربرد نظریۀ رسمی نمیشود و در اصل با دادهها و جمعآوری آنها آغاز میکند، البته ذکر این نکته ضروری است که کار کیفی در خأل نظری صورت نمیپذیرد و محقق نمیتواند نقش نظریهها را در مرور پیشینه و شکلگیری پرسشها نادیده بگیرد، اما استفادۀ پژوهشگر از نظریهها بیشتر از آنکه مبنایی و از ابتدای کار مطرح باشد، استنادی و تطبیقی است )صادقی و قادری، 1391 ،ص. 194 .)در این پژوهش نیز به چند نظریهای که در مصاحبهها میتوان به آنها استناد کرد، اشاره شده است.

برای اشتراک گذاری این مطلب می توانید از دکمه های رو به رو استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید